وقتی شیوع بیماری وبا در دوره قاجار فرم مجالس عزاداری را تغییر داد
تاریخ انتشار: ۹ آبان ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۹۹۹۲۹۷
به گزارش خبرگزاری فارس، نخستین پیش نشست تخصصی همایش علمی هیأت و آیینهای مذهبی، با حضور سعید طاووسی مسرور عضو شورای علمی همایش و عضو هیأت علمی دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه علامه طباطبایی و صابر جعفری عضو هیأت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی که به صورت حضوری و مجازی در دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اولین همایش علمی هیأت و آیینهای مذهبی بناست ۲۵ بهمنماه به همت مرکز احیای امر دانشگاه امام صادق(ع) و اندیشکده هیأت سازمان هیأت و تشکلهای دینی در تهران برگزار شود.
در زمان قاجار خانوادههای اعیان یک روضهخوان هم داشتند
در ابتدای این نشست صابر جعفری سخنان خود را با عنوان «تحلیل جامعه شناختی تکوین و تطور روضههای خانگی در دوره پهلوی اول» آغاز کرده و این موضوع را جزئی از یک پژوهش کلانتر، با عنوان «سیر تکوین و تطور نهادی هیأت در شهر تهران» معرفی کرد.
وی با بیان مقدمهای متدولوژیک در رابطه با معنای نگاه علمی به تاریخ و امکان سنجی واجد کلیت و ضرورت دانستن گزارههای تاریخی، گفت: مقصود من از روضههای خانگی در این ارائه، امری تکینه است که از عصر قاجار تا پهلوی در قالب فرمی خاص، توسعه مییابد؛ لذا در این پژوهش، هیأت و روضه به معنای کلی و جامع آن که از عصر اهلبیت علیهم السلام رواج یافته است، موردنظر نیست.
این عضو هیأت علمی دانشکده علوم اجتماعی با ارائه تصویری از نیروهای اجتماعی اصلی در دوره قاجار و تقسیمبندی آنها به سه دسته اعیان و اشراف دور از حلقه قدرت، روحانیت ذی نفوذ و در نهایت، نیروی پر رنگ بازار، به تبیین اثرگذاری آن ها در گسترش روضههای خانگی پرداخت و اظهار کرد: بر اساس اسناد تاریخی، در برابر فرم غالب عزاداری یعنی تعزیه، که فرمی عوامانه و مربوط به طبقات پایین محسوب میشده است، یک فرم ویژه، یعنی روضههای خانگی به وجود آمد که مختص خاندانهای اعیانی بود. برای مثال، برخی رجال دولتی یا خانوادههای مرفه نیز، به عنوان مخاطب در این مراسمهای خانگی شرکت میکردند. تشکیل اینگونه جلسات آنچنان در کسب سرمایه اجتماعی اهمیت داشت که خانوادههای اشراف، معمولاً در میان خدم و حشم خود، یک روضهخوان هم داشتند. از دیگر کارکردهای برگزاری روضه خانگی توسط اعیان و اشراف، به تعبیر «پییر بوردیو»، نوعی تمایز و تشخصآفرینی برای این خانوادهها بود.
ماجرای برپایی روضه توسط ملاعلی کنی در دوره قاجار
جعفری دومین نیروی اجتماعی دوره قاجار را روحانیت ذی نفوذ دانسته و بیان داشت: افرادی چون حاج ملا علی کنی تولیت مدرسه مروی، از چنان قدرت اجتماعی برخوردار بودند که اولین سفیر آمریکا در آن دوره گزارش کرده است که دربار و شخص شاه، در اتخاذ تصمیمات خود، نظر ایشان را جویا شده و سعی میکردند موافقتشان را جلب کنند. همین شخصیت اثرگذار، در برگزاری روضههای خانگی و چگونگی برگزاری این روضهها، نقش ویژهای داشته و با چارچوبگذاری و ارائه اسلوبهایی خاص، بر آنها نظارت میکرده است. در گزارشی از اعتماد السلطنه آمده است که حاج ملا علی کنی در مدرسه مروی به تفصیل و با دقت درباره آداب برگزاری روضه سخن گفته و در منزل خویش، به نحوی فاخر روضه برگزار میکرده است. حتی در تاریخ ثبت شده است که ایشان ناظر به محتوای عرضه شده در فرماسیونهای عزاداری، با ملا اسماعیل سبزواری و ملا آقای دربندی، اختلافاتی داشته است؛ چرا که روضه از مهم ترین مجاری جامعه پذیری شیعه به شمار میرود و از این حیث برای روحانیت، اهمیت بالایی داشته و حساسیت آنان نسبت به این پدیده را در پی داشته است.
دوگانه عزاداری در زمان قاجار
این متخصص جامعه شناسی ادامه داد: به نظر میرسد ما در آن دوران، شاهد یک دوگانه در عزاداری هستیم، عزاداری علمایی، نخبگانی و عزاداری عوامانه؛ چرا که مردم معمولاً مخاطب روضههای خانگی نبودند و محتوای عرضه شده در این روضهها نیز بسیار علمایی بوده و برای اکثر مردم، چندان قابل فهم نبوده است. به همین جهت هم، روضههای خانگی در این دوره، آنچنان شلوغ نیست.
تقاطع شیوههای عزاداری با مسئله جنسیت در دوره قاجار
جعفری با معرفی بازار به مثابه سومین نیروی اجتماعی جدی، مقدمهای طرح کرده و گفت: در دوران ایران کهن، فرمهای عزاداری به دو صورت زنانه و مردانه وجود داشته است؛ روضههای خانگی معمولاً زنانه و دستهرویها، معمولاً مردانه بوده است. در واقع، تقاطع شیوههای عزاداری با مسئله جنسیت، نشان دهنده این صورت بندی است. از باب نمونه، میتوان به تکیه خانم (متعلق به خواهر شاه طهماسب)، تکیه سادات اخوی و خانه سیدها اشاره کرد. در همه این مکانها، مجالس روضه با محوریت زنان برپا میشده است. به عبارت دیگر، زنان در متن اصلی این مجالس حضور داشتند و مردان در حاشیه بودند.
این عضو هیأت علمی دانشگاه علامه با بیان این مقدمه، به نحوه اثرگذاری بازار پرداخته و اظهار داشت: با تحولات اساسی در ساختار اجتماعی ایران و تجربه تقسیم کار مدرن به صورت تدریجی و همچنین، میل جمعیت روستایینشین به شهرنشینی، مردم به مرور از هویتهای قومی خود منفک شده و در شهرها استقرار یافتند. بازار نیز در این دوره دچار تغییراتی ماهوی شد. در خلال این تغییر و تحولات بود که هیأتهای مذهبی برای اصناف بازاری و قومیتهای مهاجر، در حکم جایی برای هویتیابی مجدد، رخ نشان داد. در نتیجه، هیأتها و روضههای خانگی با چنین کارکردی، توسعه یافتند.
وی افزود: از طرفی، بازاریها به دنبال آن بودند که درگذار از سنت به تجدد، اعتماد را که زیربنای مبادلاتشان بود، در دایره بسیار گسترده بازار مدرن، بازیابی و احیا کنند و روضههای خانگی در این امر، کمک شایانی کرد. در واقع، افرادی که سالها گرد هم آمده و پای یک روضه اشک ریختهاند و بر محور یکسری اعتقادات و باورها، با یکدیگر همدلی و همراهی کرده اند، بسیار سادهتر میتوانند به یکدیگر اعتماد کنند.
وبا چه تاثیری روی فرم برگزاری عزاداری داشت؟
جعفری اضافه کرد: غیر از سه نیروی یاد شده، برخی رخدادها هم در گسترش روضههای خانگی موثر بودهاند. مثلاً شیوع بیماری وبا در سال 1287 و نیز، سال 1309 هجری قمری، موجب شد عزاداریهای مردم از فرم های عمومیتری چون تعزیه، به سوی برگزاری هیأت در مقیاسهای کوچکتر مانند روضههای خانگی حرکت کند و طبق اسناد تاریخی، نظمیه ثبت کرده است که در این ایام، این نوع مجالس افزایش یافت.
رونق روضههای خانگی با ممنوعیت ایجاد شده توسط پهلوی
وی افزود: از دیگر مسائلی که روضههای خانگی را به سوی نهادمندی اجتماعی بُرد، ممنوعیت رسمی برگزاری مراسم مذهبی در دوره پهلوی اول بود. این ممنوعیت که با فرمان کشف حجاب توام بود، از سال ۱۳۰۶ شروع شده و تا ۱۳۱۴ به اوج خود رسید. اما روی دیگر این فرمان حکومتی، آن بود که مذهبیون، روضههای خانگی را به عنوان راهکاری جهت اقامه عزای سیدالشهدا علیهالسلام توسعه دادند تا به دور از مزاحمت عوامل حکومت، به سوگ آن حضرت بنشینند. در این شرایط بود که روضههای خانگی از حالت انحصاری اشراف خارج شده و با استقبال مردم رو به رو شد. فروغی نقل کرده است که مردم میگفتند: مگر میشود که ما هم مانند میرزا علی اصغر خان اتابک، در خانه خود روضه برگزار کنیم؟ لذا عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد؛ این فرمان رضا خان، زمینه را برای گسترش این نوع مجالس فراهم کرد.
جعفری با اشاره به ظرفیتهای سیاسی و اجتماعی روضههای خانگی گفت: برای مثال، گزارش شده است که گاهی مردم با کلاه قجری در روضههای خانگی حضور مییافتند و این مسئله، بیانگر نوعی مقاومت سیاسی در برابر رضاخان بوده است. علاوه بر آن، شاهد آن هستیم که همین روضهها تا چه اندازه در وقوع انقلاب اسلامی، نقش داشتند.
وی با تاکید بر اینکه روضههای خانگی، به دلیل در امان ماندن از گزند نیروهای حکومت، مکانیسمهای خاص خود را هم توسعه دادند، بیان داشت: استفاده از عَلَمهای رنگی، به پا گذاشتن سر کوچهها و نیز بهرهگیری از مکانیسم نخ و تسبیح، همه از جمله روشهایی بودند که اهل روضه را به سوی مکان روضه هدایت میکردند. از طرفی، زمان برگزاری مجالس خانگی، عموماً صبح زود، قبل یا بعد از اذان صبح بوده است؛ چرا که این روضهها از حالت زنانه خارج شده و مردان نیز، برای عزاداری به این روضهها میآمدند، لذا هم به جهت در امان ماندن از آسیب نیروهای حکومتی و هم به جهت آنکه می خواستند به سوی کار و پیشه خود بروند، بهترین زمان برای برگزاری روضههای مخفیانه خانگی، ساعات ابتدایی روز بود.
تأثیر نگارش کتاب مفاتیح الجنان بر رونق روضههای خانگی
در بخش دوم این نشست تخصصی دکتر سعید طاووسی مسرور عضو شورای علمی همایش و عضو هیأت علمی دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه علامه طباطبایی به بیان مطالب خود پرداخت و در تکمیل سخنان دکتر جعفری گفت: از جمله عوامل دیگری که باعث شکلگیری و گسترش روضههای خانگی شده است، توصیههای موکد علماست. مثلا آقای قاضی تاکید داشتهاند که حتماً در منزل خود روضه داشته باشید و به ویژه در دهه محرم، روضههای خانگی را مراقبت کنید. عامل دیگر، نگارش کتاب مفاتیح الجنان در دوره پهلوی اول و توصیههای مکتوب در آن است که در ترویج و جا افتادن روضههای خانگی، نقش به سزایی داشته است.
طاووسی با بیان این مقدمه که یکی از روشهای مطالعه سیر تطور هیأت و آیین های مذهبی، بررسی مکانها و بناها و مطالعه تغییر و تحولات و نمادهای آنهاست، اظهار داشت: در دوره ناصری، اماکن متعددی برای روضه و عزاداری داریم که از جمله آن، خانههای اشراف و اعیان است. برای مثال، خانه مقدم که امروزه به موزه تبدیل شده است، بسیار جالب توجه است. در این منزل اعیانی قجری، هم اتاق رقص با نقاشیهای دیواری نامناسب وجود دارد و هم اتاق عزاداری با نقاشیهایی از صحنههای عاشورا. در واقع قاجارها بین همه چیز جمع کرده بودند و شخص ناصرالدین شاه نیز، همینگونه بود! خانه اربابی از دیگر مواردی بود که به عنوان یکی از قدیمی ترین اماکن عزاداری در تهران میتوان معرفی کرد.
پهلوی پوشیدن لباس مشکی را به طور کلی ممنوع اعلام کرد
این عضو شورای علمی همایش هیأت و آیین های مذهبی ادامه داد: در سال ۱۳۱۴ و در دوره رضاخان، عزاداری بر سیدالشهدا علیهالسلام و اهل بیت علیهم السلام ممنوع اعلام شد. حکومت پهلوی اول از این هم فراتر رفت و در سال ۱۳۱۶، پوشیدن لباس مشکی را به طور کلی ممنوع اعلام کرد! در واقع حتی برای خویشانِ تازه درگذشته نیز، کسی حق نداشت سیاه به تن کند! این روند ادامه یافت تا در سال ۱۳۱۸، ذکر مراثی اهل بیت علیهم السلام حتی در مجالس ختم نیز ممنوع شد. البته این مسئله، در میان مردم و اقشار جامعه واکنش برانگیز بود، تا جایی که حسینیه صنف پوستفروشان و سالامبور تهران در سال ۱۳۱۵ یعنی بحبوحه محدودیتها و برخوردهای حکومتی، تأسیس شد. لذا باید گفت هیأت به صورت کلی، ریشه در تشکیلات صنفی دارد و از دل اصناف، جوشیده است که قدیمیترین هیأت در معنای مورد نظر نیز، هیأت صنف بزّاز در دوره ناصری بوده است.
طاووسی مسرور خاطرنشان کرد: حسینیه سادات اخوی از دیگر اماکن عزاداری دوران ناصری است که اساساً مجلس روضهخوانی زنانه در آن برگزار میشده است و اکنون نیز، به همین ترتیب است؛ بانوان گرداگرد مداح و در مرکز مجلس نشسته و آقایان، در حاشیه و در ایوان می نشینند. باید توجه داشت که جنبه تشکیلاتی بودن هیأت پُررنگ است و با وجود گستردگی، نقش هرکس در آن مشخص است؛ همین مسئله، یعنی تقسیم کار تخصصی، یکی از تفاوتهای هیأت های عصر مدرن با عزاداریهای مرسوم پیشین است.
مساجد بازار کانون عزاداری بودند
وی با تاکید بر این که داخل بازار، تعداد حسینیهها زیاد نیست اما مساجد متعددی وجود دارد، بیان داشت: همین مسئله نشان میدهد که مسجد را به عنوان کانون عزاداری انتخاب میکردهاند. لذا مساجد فراوانی داریم که پذیرای مجالس روضه بودهاند، مانند مسجد میرزا موسی که قدمتش به دوره فتحعلیشاه بازگشته و هیأت صنف بزاز در آن مستقر بوده است. به همین ترتیب، میتوان به مساجد قدیمی و کهنی چون مسجد جامع تهران، مسجد چهل ستون، مسجد سلطانی، مسجد سید عزیز الله و مسجد مروی اشاره کرد. کانون عزاداری قرار دادن مسجد، سنتی است که تا به امروز هم، تداوم یافته است. ناگفته نماند بعضی از این کانونهای عزاداری، در دورههای بعد هم باقی بوده و اثرگذاری اجتماعی داشتهاند؛ مانند مسجد سید عزیز الله که محل سخنرانی مرحوم فلسفی در دوران انقلاب بود. از حسینیه های قاجاری نیز، بازار صدرالعلما را داشتهایم که کانون عزاداری بوده و تا به امروز هم، باقی است.
این عضو هیأت علمی دانشگاه علامه با اشاره به مدخل تکیه دولت در کتاب «فرهنگ سوگ شیعی» که به قلم خود اوست، افزود: هرچند این تکیه، تنها تکیه مهم تهران نیست، اما از جهتی مهم ترین تکیه است و بایستی در مقایسه آن با تکایای قجری تجریش و نیاوران گفت که این تکیه، بنا بوده مکانی کاملا عمومی با کارکرد عزاداری باشد. بر خلاف مثلا تکیه تجریش که محله محور بوده و در طول سال، بازار است و صرفا در ایام محرم، به عزاداری اختصاص می یابد. ظاهرا ناصرالدین شاه به فکر ساختن جایی بوده که به صورت عمومی در آن عزاداری شود و هم اعیان در مراسم آن حضور داشته باشند و هم مردم عادی؛ لذا ساخت تکیه دولت، تحول مهمی در تاریخ اماکن عزاداری به شمار می رود. از دیگر نکاتی که باید مورد توجه قرار گیرد، آن است که هیأت به معنای جدید و امروزین آن، متاثر از مدرنیسم است و لذا با تشکیلات صنفی هم شروع شده است. بنابراین ما شاهد آن هستیم که حتی ساختمان تکیه دولت، از ساختمان تئاتر لندن الگو گرفته شده است. جالب است که سعی کرده بودند عزاداری سنتی را در این فضای جدید، بازتولید کنند.
قاجارها تعزیه شاد را ابداع کردند
طاووسی ادامه داد: گویا از نظر قاجارها حیف بود که بنا و تشکیلات تکیه دولت، فقط برای مجلس عزاداری محرم استفاده شود! لذا تدریجاً تعداد مراسمات را گسترش داده و مجالس مختلفی را در آن مکان، برگزار میکردند. میتوان گفت یکی از ریشههای تعداد فراوان مناسبتهای مذهبی و مراسمهایی که امروز داریم، شاید در همین مسئله و در تکیه دولت نهفته باشد. قاجارها تا جایی در تولید مناسبتها و مراسمات پیش رفتند که دست به ابداع «تعزیههای شاد» زده و حتی پس از آن، وارد فضای داستانهای ایرانی با موضوع عشق و عاشقی شدند! در واقع آنان از عاشورا عبور کردند و ادواتی را نیز مخصوص دیگر مراسم های تولیدی خود، به وجود آوردند که برخی از آن ها امروز در کاخ گلستان موجود است.
این کارشناس حوزه تاریخ اضافه کرد: مدخل مهدیه تهران از دیگر مباحثی است که در کتاب فرهنگ سوگ شیعی به رشته تحریر درآوردهام. مهدیه تهران از جهاتی شبیه تکیه دولت است، زیرا نه در فضای تکیههای محلی، نه تشکیلات صنفی و نه حسینیه ها نمیگنجد و قابل تحلیل نیست. هیأت و روضه خانگی هم نیست؛ بلکه یک فضای عمومی است و اغراض استفاده از آن نیز ترویج مذهب، مبارزه با بهائیت، مقابله با شراب خواری و... تا فعالیتهای انقلابی بوده است. این در حالی است که در اماکن مورد بحث قبلی، چنین ظرفیتی و به این شکل وجود نداشت. مهدیه رشت، سیرجان، گرگان، کرمان و... نیز، به تقلید از مهدیه تهران، شکل گرفتهاند. در حال حاضر، 165 مهدیه داریم که به محوریت مهدیه تهران، به وجود آمده است.
اثر حسینیه ارشاد روی انتخاب منبری در هیأتها
وی با اشاره به اینکه وجه تشابه مهدیه تهران با حسینیه ارشاد، عمومی و مدرن بودن آنهاست، گفت: این دو مکان، دیگر مختص صنف یا قشر خاصی نبودند، لذا بایستی گفت سیر ما از مهدیه تا حسینیه ارشاد، سیر از تاثیر مدرنیسم به تاثیر مدرنیسم است. در حسینیه ارشاد صندلی چیده بودند، سِن داشت و کسی به سخنرانی میپرداخت. این سبک اجرای عزاداری، روی مجالس مداحان ما در امروز، اثر گذاشته است. در حسینیه ارشاد یک شخصیت محاسن تراشیده کت شلواری کراواتی به نام دکتر شریعتی به عنوان سخنران ثابت، سخنرانی میکرد و امروز هم بعضی از هیأتهای ما، اصرار دارند که یک غیر روحانی، سخنران آنها باشد. لذا ممکن است یک کانون عزاداری از بین برود یا محوریت خود را از دست بدهد، اما تاثیرات آن تا نسل ها باقی بماند.
پایان پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: دانشگاه امام صادق دانشگاه علامه طباطبایی سازمان هیأت و تشکل های دینی روضه خانگی دانشگاه علامه طباطبایی عضو هیأت علمی دانشکده هیأت و آیین های مذهبی روضه های خانگی کانون عزاداری دوره قاجار حسینیه ارشاد برگزاری روضه مهدیه تهران روضه ها خانواده ها تکیه دولت پهلوی اول هیأت ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۹۹۹۲۹۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
از فیلمسازی بدون دیالوگ تا خندیدن به قضاوت
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابطعمومی انجمن سینمای جوانان ایران، هفتمین جلسه فصل نهم پاتوق فیلم کوتاه با همکاری موسسه فرهنگی، تبلیغاتی بهمن سبز-پخش رویش، یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ در پردیس سینمایی بهمن برگزار شد.
در این جلسه ۴ فیلم کوتاه «شیوع» به کارگردانی میثم مرادی، «زخم» به کارگردانی سحر نورمنّور، «گرازها» به کارگردانی غلامرضا جعفری و «قضاوت» به کارگردانی آریا گازُر به نمایش درآمدند و سپس محمد علیزادهفرد کارگردان سینمای کوتاه بهعنوان کارشناس و محمد صابری بهعنوان مجریکارشناس برنامه به نقد این آثار پرداختند.
«شیوع»؛ فیلمی بین تجربی و داستانی
در بخش ابتدایی این نشست، فیلم «شیوع» به کارگردانی میثم مرادی با حضور این کارگردان جوان مورد بررسی قرار گرفت و محمد علیزاده درباره ویژگی «بدون دیالوگ بودن» این فیلم، توضیح داد: خیلی وقتها ساخت فیلم بدون دیالوگ میتواند باعث ابهام شود چون شما با طیف مختلفی از مخاطبان روبهرو هستید. البته در فیلمکوتاه ما با مخاطبان خاص مواجه هستیم؛ افرادی که به شکل خاص سینما را دنبال میکنند. در فیلمهایی که به سمت این نوع روایتها میروند کار سخت میشود.
وی ادامه داد: فیلمکوتاه «حیوان» ساخته برادران ارک هم تقریبا هیچ دیالوگی ندارد. امسال در جشنواره فیلم کوتاه تهران «ضلعی برای خروج» را هم داشتیم که آن هم دیالوگ نداشت، یک وقتهایی روایت این اقتضا را ایجاد میکند که فیلم شما دیالوگ نداشته باشد اما یک وقتهایی اصرار داریم که فیلم هیچ دیالوگی نداشته باشد. در حالت دوم وقتی فیلم را میبینید با خود میگویید باید اینجا دیالوگی را میشنیدیم.
مرادی هم گفت: زمانی که ایده این فیلم به ذهنم آمد، اینچنین نبود که اصرار داشته باشم تا حتماً دیالوگی در آن نباشد بلکه به این فکر میکردم که فیلم چه چیزی میطلبد. خودم البته این تجربه را دوست داشتم. من خودم را کامل در فرآیند ساخت فیلمکوتاه «شیوع» بهعنوان اولین فیلمم، رها کردم و به این فکر نمیکردم که اگر این کار را کنم کسی خوشش میآید یا نه.
این کارگردان ادامه داد: «شیوع» چیزی بین فیلم داستانی و تجربی است. برای تکتک اتفاقات داخل فیلم دلیل دارم، البته میدانم فیلمی موفق است که نیاز به توضیح نداشته باشد، در عین حال به نظرم فیلمی موفق است که بر سرش بحث شود. از این رو معتقدم فیلمی که همه از آن تعریف کنند موفق نیست.
علیزادهفرد توضیح داد: این فیلم نه به آن معنا تجربی است، نه داستانی. چون در فیلم تجربی قرار است یک تجربه جدید در روایت یا تکنیک ببینیم اما من در این فیلم تجربه جدیدی در تکنیک و روایت ندیدم و به تصور من «شیوع» یک فیلم داستانی است که اتفاقاً عناصر داستانی در آن نحیفتر به کار رفته است. البته این هم یک مدل از فیلمسازی است. من خودم فیلمسازم و میدانم که فیلمسازی چقدر سخت است.
فیلمی که هم میخنداند و هم حرف دارد
در ادامه نوبت به فیلمکوتاه «قضاوت» به کارگردانی آریا گازر رسید که در ابتدا به صورت مختصر به معرفی خود پرداخت و این فیلم را اولین تجربه کارگردانیاش معرفی کرد. سپس علیزادهفرد گفت: من «قضاوت» را دو سال پیش در جشنواره فیلم کوتاه تهران دیدم که یادم است بسیار مورد استقبال واقع شد. چون «قضاوت» فیلمی بود که موقعیتهای کمیک آن بهخوبی درآمده بود.
گازر درباره شکلگیری ایده فیلم «قضاوت» توضیح داد: دغدغه «قضاوت» از دوران تحصیل من در هنرستان میآید، در آن زمان همیشه وقتی کلاس داشتیم به دفتر مدیر احضار میشدیم که او هم مدام حرف میزد و ما کلاس را از دست میدادیم. همان موقع فیلمهایی را میدیدیم که یکی بیشتر از دیگری استانداردهای فیلمسازی را نداشتند! زمانی بیشتر متعجب میشدم که میدیدم اغلب به این فیلمها خوب پرداخته میشد و از جشنواره سالانه هنرستان چند جایزه میگرفتند.
وی افزود: به این روند فکر میکردم که چگونه میتوان این موقعیت را به نمایش دربیاورم. وقتی فیلم در پردیس ملت اکران شد عدهای در مواجهه با سکانس اول میگفتند این دیگر چه فیلمی است! اما از جایی به بعد مخاطب بهیکباره غافلگیر میشد. البته من خیلی از جشنوارهها را به واسطه همین امر از دست دادم چون خیلی از جشنوارهها حوصله ندارند تا انتها فیلم را ببینند و وقتی ابتدای فیلم را میبینند، گمان میکنند یک فیلم کلاسی و آماتور است و آن را پس میزنند. ریسک دومی که انجام دادم نام این فیلم است که دمدستی است و خودم فکر میکنم بدترین اسم را انتخاب کردهایم!
در ادامه علیزادهفرد درباره ویژگیهای «قضاوت» گفت: مدل و خلاقیت گاهی در چینش حوادث و گاهی در اجرای فیلم رخ میدهد، خلاقیت در اجرای برخی اتفاقات در «قضاوت» ما را یاد کارهای سروش صحت میاندازد. با آنکه در روایت «قضاوت» داریم مدل فیلم در فیلم را میبینیم که یک مدل تکراری است، ولی این فیلم در چیدمان حوادث متفاوت است و خلاقیت دارد. خیلیها معتقدند در فیلمهای کمدی آن چیزی که سبب خنده میشود شگفتزدگی مخاطب است که این اتفاق چندبار در «قضاوت» رخ میدهد.
این کارگردان توضیح داد: پس از پایان برخی از فیلمهای کمدی، شما وقتی با خودت تنها میشوی متوجه میشوی فیلم گرچه لحظات مفرحی برای تو داشته اما پیامی نداشته است اما ما با «قضاوت» میخندیم، شگفتزده میشویم و در انتها برای ما حرفی برای گفتن دارد. وقتی «قضاوت» را دیدم بیش از اینکه در قصه آن رابطه یک مدیر مدرسه با دانشآموز را ببینم رابطه یک مدیر فرهنگی با یک فیلمساز را دیدم.
چالشهای روایت یک «زخم»
در ادامه پاتوق فیلمکوتاه نوبت به «زخم» به کارگردانی سحر نورمنور رسید که کارگردانش در نشست غایب بود. علیزادهفرد درباره «زخم» گفت: در این پکیج از فیلمها، من حس متفاوتتری نسبت به «زخم» داشتم، این فیلم را قبلاً هم دیده بودم و باید بگویم پرداختن به برخی از موضوعات در فرهنگ و جامعه ما کار سادهای نیست و «زخم» و «دابر» فیلمهایی هستند که موضوعات سختی دارند.
وی ادامه داد: «زخم» علاوه بر اینکه به مسأله بلوغ یک دختربچه میپردازد، موضوع احساسبرانگیز نبود مادر را هم به تصویر میکشد که این امر میتواند همدلی مخاطب را به دنبال داشته باشد. ضمن اینکه کارگردانی و نویسندگی آن، کار سادهای نبوده و حتی تدوین آن هم بهاندازه است. همه این موارد کمک میکند تا دنیای فیلم برای ما باورپذیر باشد.
این کارگردان سینمای کوتاه، در ادامه در پاسخ به اظهارنظر یکی از مخاطبان مبنیبر اینکه «زخم» تنها در پی این بوده است که اشک مخاطب را دربیاورد، گفت: اینکه بگوییم فیلم میخواسته اشک مخاطب را دربیاورد و آن را محل اشکال بدانیم درست نیست، چون ما فیلم میسازیم که موضوعی را برای مخاطب باورپذیر کنیم. اگر منطق اتفاقات درون قاب درست نباشد، میشود پذیرفت که فیلم به دنبال ترحم مخاطب بوده است. اما در این فیلم اینچنین نیست، «زخم» به لحاظ منطق روایی به دنبال این نبوده که گریه مخاطب را دربیاورد.
استفاده هنرمندانه «گرازها» از عناصر داخل قاب
فیلم «گرازها» به کارگردانی غلامرضا جعفری هم آخرین فیلمکوتاهی بود که در پاتوق هفتم مورد بررسی قرار گرفت اما کارگردانش در نشست حضور نداشت.
علیزادهفرد درباره این فیلم گفت: از یک جهت موقعیت «گراز» جذاب است اما یک بدی هم دارد و آن، این است که موضوع بکری ندارد. چون در فیلم کوتاه مهم این است که سوژههای بکری داشته باشید. در «گراز» از عناصر داخل قاب به شکل هنرمندانهای بهره گرفته شده اما تکراری بودن سوژه و پایانبندی بد به آن ضربه زده است.
وی بیان کرد: پایان باز در فیلمسازی به این معنا این نیست که به همه موضوعات پاسخی داده نشود، بلکه به این معناست که تنها یکی دو سوال باقی بماند اما پایان این فیلم اصلا رها است.
کد خبر 6092034